مرصاد؛ کمینگاه جریان شناسی نفاق
نوشته شده توسط : رزمنده

 

 مرصاد؛ کمینگاه جریان شناسی نفاق

اندکی پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران مبنی بر حاکمیت صلح در منطقه و پایان تجاوز نیروهای بعثی، گروهک مزدور و ستون پنجم بعث، به سرکردگی منافق ترین زوج تاریخ؛ رجوی، از مرزهای غربی کشور به قصد تصرف و غارتگری شهرهای ایران، و در نهایت براندازی نظام حاکم، وارد کشور شده و جنایات شنیعی برعلیه مردم بی گناه منطقه مرتکب شدند. اما منافقین در این عملیات در کمین گاه الهی مرصاد، با شکست مفتضحانه مواجه شده و این منطقه به عنوان نمادی از اضمحلال آنها در تاریخ ثبت گردید. با این مقدمه، تنگه چار زبر یا همان مرصاد در حد فاصل کرمانشاه و اسلام آباد غرب، شایسته ترین گزینه جهت یادآوری رشادت های شهدا و ایثارگران عملیات مرصاد و نیز عبرت آموزترین صحنه تاریخ انقلاب برای شناسایی جریان های نفاق گونه و ضد انقلاب به شمار می آید. البته افلا یعقلون...!

 

دراین بین آنچه مهم است تبیین وآگاه سازی ملت غیور ایران اسلامی از توطئه ها و ترفند های حرکت منافقانه و لایه دار برخی انقلابیون قلابی است که در پوشش عملکرد گذشته خود مبنی بر داشتن فعالیت های ظاهرا هم سو بانظام، چهره واقعی خود را از پس پرده خارج نموده و به دنبال براندازی حاکمیت الهی و ولایی در این مرز و بوم می باشند. بی تردید این امر خطیر – تبیین و روشنگری آحاد ملت – تنها و تنها از عهده کسانی بر می آید که در وهله اول خود زخم خورده و قربانی جریانات نفاق گونه بوده و نیز با روش و منش تخصصی و عملی، گام های چندین ساله در زمینه تحقیق، تفحص و شناسایی خیزش های ناملموس و ناصواب را برداشته اند و با اطمینان خاطر و استنادات قابل قبول، شگردهای منافقانه جریان های ضد دین و معاند نظام را در زمان درست خود بر ملا می سازند. بنابراین می توان نتیجه گرفت توقع به جایی است که کانون هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور) به عنوان تنها مجموعه تحقیقاتی و مطالعاتی در عرصه نفاق شناسی ورود کرده و رسالت ماهوی خویش را در این خصوص محقق گرداند. اخیرا خبری در یکی از سایت های وابسته به نفاق سبز، راجع به نمایشگاه دائمی این کانون در تنگه مرصاد (نمایشگاه جنایت های منافقین و بررسی نفاق جدید بعد از انتخابات سال ۸۸) درج شده که در آن عنوان شده عده ای از بسیجیان دوران دفاع مقدس، ضمن بازدید از نمایشگاه مذکور پس از اعتراض به همسو ساختن سران نفاق سبز با نفاق جدید، توسط مسئولان نمایشگاه، به مشاجره لفظی و فیزیکی پرداخته و به این ترتیب تنش هایی در این نمایشگاه ایجاد شده است. گذشته از این خبر کذب و تحریف شده، نکات حائز اهمیتی در این مسیر به چشم می خورد؛

 

یکی آنکه دار و دسته یکی از نامزدهای شکست خورده سال ۸۸، که پیشتر به آقای متوهم مشهور شده است، با کارنامه معلوم الحال نسبت به بسیجیان عزیز و مخلص، اکنون دایه بهتر از مادر شده و فریاد وا بسیجیا سر داده اند! اینان فراموش کرده اند که تا چند ماه پیش و با گستاخی تمام در بیانیه های خود، اقدامات دفاعی نیروهای بسیجی را در کنار سایر نیروهای نظامی در جهت برقراری نظم و آرامش در جامعه به مثابه حملات دیکتاتور مآبانه و خشونت طلبانه قلمداد می کردند و به آزار و اذیت بسیجیان جان بر کف در صحنه های اغتشاشات برآمده از درون جنبش سبز پرداختند.

دوم این که آقای موسوی که اخیرا توسط خیلی از سرداران دوران جنگ تحمیلی، به عدم حمایت مالی و معنوی از جبهه ها محکوم شده است نگران حوزه مقاومت و دفاع مقدس و حفظ ارزش های آن شده است و سعی نافرجام در سرکشی به خانواده شهدای سرداران جنگ و اعزام تیم های شبهه افکن به مناطق جنگی دارد تا با این حرکات بتواند کشتی پوسیده فتنه را در ساحل بدنه ارزشی و نفوذ ناپذیر مردم آگاه جامعه لنگر اندازد!

 

سوم اینکه به صراحت باید اذعان نمود که جریان نفاق و منافقین از صدر اسلام تاکنون رایج بوده و در هر برهه با رنگ و لعاب مقتضیات خود رخ نموده است. ملت شریف ایران از ابتدای انقلاب تا سال ۸۵ بیش از ۱۶ هزار نفر از بهترین جوانان و دیگر آحاد خود را از طریق عملیات های تروریستی منافقین متنوع از دست داده است. بنابراین باید گفت آزموده را آزمودن خطاست و به عبارتی دیگر مردم خوب می دانند که در فتنه ۸۸ نیز گونه ای دیگر از نفاق با رنگی تقلبی – سبز – پا در عرصه مبارزه با نظام مقدس جمهوری اسلامی نهاد و با پیوند ناگسستی بین این دو نفاق، بیشترین لطمات و حوادث ناگوار را بر زندگی هموطنانمان حادث و وارد ساخت.

چهارم اینکه شواهد حاکی از آن است که اختلافات و منازعات موجود در سران فتنه به حد اعلای خود رسیده و این اختلافات در بین زوج نفاق سبز بیشتر جلوه کرده است؛ بطوریکه "عروس آذربایجان"! با گفتگوهای متنوع خود با سایت های ضد انقلاب، پرده از چهره حقیقی جریان غرق شده در آن برداشته و حتی گستاخی را به آنجا می رساند که آب در آسیاب منافقین ریخته و به وضوح سنگ آنها را به سینه می زند. وی در مصاحبه با سایت ضد انقلاب خودنویس، اجرای حکم صادر از سوی مجامع قضایی و در خصوص منافقین را جنایتی معرفی می کند که با آب زمزم هم نمی توان آن را پاک کرد! به نظر می رسد آقای میر حسین موسوی عنان همسر خود را از کف داده و دیگر هیچ تسلط و اشرافی بر همسر خود ندارد. همچنین زوجه او در مسیر نزاع با زوج شکست خورده خود، راهبری فتنه سبز را توسط او به چالش کشیده و او را شخصی منزوی، شکست خورده و بی تدبیر معرفی کرده است.

از سوی دیگر تفکرات فمینیستی این زن مزید بر علت شده تا خود را با زور و زر بر اریکه قدرت و لیدری به اصطلاح جنبش سبز بنشاند و برای رسیدن به این پست حتی حاضر است همسر خود را که بانی اهدای لقب روشنفکر ترین زن ایرانی به او بوده را به گوشه رینگ رهنمود سازد. بی تردید افکار عمومی خواهان پاسخی مناسب برای همسر میرحسین مبنی بر سیاست جانب دارانه و فاحش وی از گروهک تروریستی منافقین می باشد و نکته پایانی آنکه سران فتنه باید بدانند  رجس و پلیدی مرموزانه و منافقانه آنها – همچون ارتباط و دید و بازدید از خانواده های بازداشت شده و کشته شده معلوم الحال منافقین مانند شیوا نظرآهاری، سهراب اعرابی،فاطمه رهنما معشوقه برادر همسر میرحسین، کیوان صمیمی و ... است که با دریایی از آب زمزم تطهیر نخواهد شد و مثال لکه سیاهی در تاریخ عوام فریبانه آنان ثبت و ضبط خواهد شد.

 

 

 

 




 

دولت خاتمی= معایب دولت هاشمی + بازیهای سیاسی ویژه


 

دولت خاتمی البته پرکار نبود بلکه به دنبال بازی های حزبی و سیاسی بود ولی پرخرجی های دولت سازندگی را هم داشت/ سبز مقدس ... سبز محترم ... سبز معترض ... سبز منحرف/ من پیشگو نیستم ! این را هم درست نمی دانم که از الان مانند برنامه 90 اعلام کنیم که ببینندگان محترم پیامک بزنند که این تیم می برد یا آن تیم ! اساسا این نوع اظاهر نظرها رجما ً للغیب است و فضلی برای گوینده و شنونده ندارد اما مهمتر از آن این است که از الان وظیفه خودم می دانم مردم و خودم را به این سمت و سو هدایت کنم که به اصلح رای دهیم

حجت الاسلام و المسلمین رسایی نماینده محترم مردم تهران و حومه در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سئوال یکی از کاربران که از وی درباره عملکرد و کیفیت هر یک از دولت های آقایان هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد پرسیده بود، گفت:
 

« دولت هاشمی دولتی پرکار اما پرخرج هم بود . پرخرجی این دولت هم در سیاست های اقتصادی و هم در سیاست های مدیریتی آن نمایان بود . البته به دلیل این پرخرجی ها ، پرکاری دولت وی همواره در جیب قشر خاصی قرار می گفت. دولت سازندگی بیش از آن که مردم محور باشد، حزبی با محور شخص هاشمی بود .


 

دولت خاتمی البته پرکار نبود بلکه به دنبال بازی های حزبی و سیاسی بود ولی پرخرجی های دولت سازندگی را هم داشت . یعنی همان سیاست های مدیریتی و همان سیاست های اقتصادی هاشمی بر این دولت سایه انداخته بود . این دولت هم به دلیل برآمدن از دل احزاب ، مردم محور نبود اما به دلیل شخصیت ضعیف آقای خاتمی شخص محورهم نبود بلکه حزب محور بود.

دولت احمدی نژاد را پرکار و کم خرج می دانم ، پرکاری آن مشهود است و کم خرجی آن نیز در سیاست های اقتصادی و مدیریتی آن پیداست. این دولت از آنجا که از دل مردم بیرون آمد ، مردم محور شد و نه حزب محور . مدلی که اهل بیت( علیهم السلام) ما را به آن سمت و سو هدایت کرده اند ، همین مدل کثیر المعونة و قلیل مؤونة است یعنی کار زیاد و خرج کم. »


 

وی همچنین پیرامون دو دستگی ملت بخاطر مسائل بعد از انتخابات به جنبش سبز و مخالفانشان اظهار داشت:
« بر خلاف نظر شما من فكر نمي كنم كه ملت ما دو دسته شده باشند بلكه واقعا ما مردمي يك پارچه داريم . اين كه شما ادعا كنيد كه معترضين زيادند اول دعواست ! بر اساس چه دليلي شما مدعي هستيد كه آنها زيادند و اينها كم هستند ؟ حوادث پس از انتخابات دهم روز به روز از تعداد معتقدين به تقلب كاسته است ،‌ نشانه آن هم همين نبود پايگاه اجتماعي اين جماعت است كه خودشان به آن معترفند.


 

به عقيده من سبزها چهار دسته اند :
سبز مقدس كه حدود 75 ميليون نفر در داخل كشور هوادار دارد . همه ما از طرفداران سبز مقدس هستيم .


سبز محترم كه حدود 13 ميليون جمعيت آنهاست . همه آنهايي كه در انتخابت شركت كردند و به يكي از كانديداهاي ديگر غير از احمدي نژاد راي دادند بويژه آنها كه به موسوي راي دادند ، محترمند چون با راي آنها بود كه ميزان مشاركت در كشور ما به 85 % رسيد و مشتي بر دهان ياوه گويان بود.


سبز معترض كه تعداد آنها در ابتدا در كل كشور شايد به دو ميليون نفر مي رسيد اما اندك اندك با روشنگري هاي صورت گرفته و با توجه به اعترافات امثال ابطحي و تاج زاده مبني بر عدم تقلب و همچنين با رفتارهاي امثال موسوي در هواداري از كساني كه به عاشورا اهانت كردند ، كم كم از تعداد آنها كاسته شد و تعداد معترضين در حال حاضر شايد به بيست هزار نفر هم نرسد اما در عين حال با افراد معترض كه قصد بر هم زدن نظم عمومي ندارند هم بايد مدارا كرد و به اعتراضشان پاسخ داد .


سبز منحرف كه عمدتا كساني هستند كه اساسا در انتخابت شركت نكردند و اعتقادي به جمهوري اسلامي ندارند . اين جماعت از ابتداي انقلاب هم بودند ، خانواده ساواكي ها ، اعدامي ها ، خلافكاران ، بي دين ها و ... منتهي در سال هاي قبل به دليل عدم انسجام و عدم پشتيباني از طرف شخصيت هاي سياسي ، نمي توانستند كاري كنند ولي در فتنه اخير با حمايت سران فتنه و تجمع در تحت يك رنگ ، انسجام پيدا كردند ولي خيلي زود رنگ حقيقي آنها براي مردم معلوم شد . اين سبز همان كساني بودند كه مسجد آتش زدند ، به بسيج حمله كردند و در عاشورا آن افتضاح را به بار آوردند.»


 

ایشان در پاسخ به سئوال فردی دیگر که از وی خواسته بود رئیس جمهور بعدی را از بین گزینه های معرفی شده پیش بینی کند، تصریح کرد:
 

« من پیشگو نیستم ! این را هم درست نمی دانم که از الان مانند برنامه 90 اعلام کنیم که ببینندگان محترم پیامک بزنند که این تیم می برد یا آن تیم ! اساسا این نوع اظاهر نظرها رجما ً للغیب است و فضلی برای گوینده و شنونده ندارد اما مهمتر از آن این است که از الان وظیفه خودم می دانم مردم و خودم را به این سمت و سو هدایت کنم که به اصلح رای دهیم ، بلغ ما بلغ .»


 

حجت الاسلام رسایی همچنین درباره کاندیدا شدنش برای ریاست جمهوری تاکید کرد:
« به کسی گفتند که چرا خانه نمی خرید گفت : پنجاه درصدش درست شده ، من می خواهم ولی پول ندارم . در خصوص موضوع ریاست جمهوری برای مثل بنده فکر می کنم نه من می خواهم و نه از چنین شرایطی برخوردارم و نه اساسا مردم خواهان آن هستند! یعنی پنجاه درصدش هم درست نشده است»
 

رابطه جریان فتنه با اصلاح طلبان از زبان مصطفی کواکبیان

 

مصطفي كواكبيان، نماينده مردم سمنان در مجلس شوراي اسلامي در گفت‌وگو با فارس، با اشاره به اينكه اگر احزاب اصلاح‌طلب از خاتمي يا موسوي حمايت كردند تنها يك حمايت انتخاباتي بوده است، اظهارداشت: اين آقايان نبايد مدعي باشند كه ليدر احزاب هستند يا احزاب بگويند اينها ليدر حزبي ما هستند بلكه اين موضوعات فقط مربوط به زمان انتخابات بود و پس از اتمام انتخابات، بحث كانديداتوري نيز تمام مي‌شود.

وي برهمين اساس به اختلافات ميان سران اصلاح‌طلبان اشاره كرد و گفت: در بين سران اصلاحات اختلاف وجود دارد؛ البته اين اختلافات در ميان گروه و جناح ديگري نيز به وجود مي آيد همان‌گونه كه در بين اصول‌گرايان نيز اختلاف وجود دارد.

دبيركل حزب مردم‌سالاري با تأكيد بر اينكه حركت اصلاح‌طلبي از بدو انقلاب اسلامي پيدا شده و هم‌چنان ادامه دارد، متذكرشد: اصلاح‌طلب كسي است كه اولين باورش، اعتقاد به نظام است و اگر كسي نظام جمهوري اسلامي را قبول نداشته باشد بايد در اصلاح‌طلبي وي شك كرد حال با هر اسم ديگري كه مي‌خواهد براي خود مطرح كند؛ جنبش سبز باشد يا جنبش قرمز.

كواكبيان با تأكيد بر اينكه ما در يك دوره‌اي از يك نامزد انتخاباتي حمايت مي كرديم اما اكنون انتخابات را تمام شده تلقي مي‌كنيم، افزود: اينكه بعضي‌ها ادعا كنند اصلاحات در خط آمريكايي‌ها، ضدانقلاب و براندازان است احتمالا برداشت‌ ناقصي از اصلاح‌طلبي دارند.
 


وي بر همين اساس اصلاح‌طلب را كسي دانست كه نظام را قبول داشته و اينكه در درون اين نظام بخواهد اصلاحاتي ايجاد شود، گفت: كسي كه نظام و قانون اساسي را قبول ندارد اصلاح‌طلب نبوده بلكه برانداز، ضدانقلاب و معاند است اما كسي كه درون نظام فعاليت كند اسمش را مي‌توان منتقد، اصلاح‌طلب يا مخالف دولت گذاشت.

دبيركل حزب مردم‌سالاري در خاتمه اپوزيسيون خارج‌نشين، برانداز، معاند و ضدنظام‌جمهوري اسلامي را اساسا اصلاح‌طلب ندانست و اينكه اصلاح‌طلبان با آنها همراهي نخواهند كرد.
 

 

 

بالاخره بیگانگان به کودتا علیه نظام اعتراف کردند



18 تیر 1359 نقطه عطفی در سیر صعودی انقلاب اسلامی ایران بود. در این روز یکی دیگر از توطئه های دشمنان قسم خورده انقلاب کشف و خنثی شد. کودتای نوژه به مناسبت اینکه نقطه آغازین کودتا از پایگاه هوایی شهید نوژه در همدان بود به این نام شهرت گرفت. این عملیات که در نزد کودتاگران به عملیات نقاب ( نجات قیام انقلاب بزرگ) نام گرفته بود، در داخل کشور با گذشت هر سال بیشتر شناخته شده است.
چندین کتاب و دهها مقاله و گزارش وهمچنین مصاحبه های متعدد از عوامل کودتا و خنثی کنند گان آن، ابعاد این توطئه را واکاوی کرده و نقش ریز و درشت دست اندرکاران داخلی و خارجی آن را افشا نموده است. با این همه شاید جای شگفتی باشد که بدانیم این کودتا همواره از دید خارجیان بویژه رسانه های کشورهای غربی عمدا یا سهوا مغفول بوده است.
از همه عجیب تر آنکه حتی ایرانشناسان و پژوهشگران تاریخ معاصر ایران وقتی به این مقطع از تاریخ انقلاب اسلامی می رسند یا کاملا از این واقعه مهم چشم می پوشند و یا بدون نام بردن از این اتفاق، به گفتن چند کلمه و حتی نه چند جمله اکتفا کرده و از عوامل پشت پرده آن هیچ یادی نمی کنند. به عنوان نمونه، جیمز بیل نویسنده کتاب عقاب و شیر، پژوهشگر و ایرانشناس معروف آمریکایی  درحالیکه بسیاری از جزئیات زندگی افراد را به تفصیل شرح می دهد هنگامی که به کودتای نوژه میرسد بدون ذکر نام ، در چند کلمه از این واقعه مهم یاد می کند.
جالب است که بدانیم سایر ایرانشناسان غربی که با چه ابهت و طمطراقی کرسی ایرانشناسی خود در دانشگاههای اروپایی و آمریکایی را به رخ دیگران می کشند و در کوچکترین مسئله روز و یا تاریخ معاصر ایران، کتاب و مقاله می نویسند و دهها مصاحبه و گزارش ارائه می دهند نیز هرگز در این خصوص چیزی نگفته اند.
پروفسور مارک گازیروفسکی، شائول بخاش، اروند آبراهامیان و دهها نفر از مدعیان پژوهشگری در تاریخ معاصر ایران حتی جمعا به تعداد یک صفحه هم از حقایق این کودتا ننوشته اند. با این همه و با تعجب بسیار، بی بی سی برای نخستین بار در هفته دفاع مقدس و یا به تعبیر بی بی سی به مناسبت آغاز جنگ ایران و عراق نامی از کودتای نوژه برد و به مدت  10 الی 15 ثانیه به شرح آن پرداخت.
بی بی سی با نشان دادن شاهپور بختیار در اتاق عملیات کودتا در عراق ، به نقش صدام در پشتیانی از کودتا اعتراف کرد. آنچه دشمنان انقلاب اسلامی از جمله بی بی سی هنوز تلاش می کنند که انکار کنند نقش قدر تهای بزرگ از جمله آمریکا و انگلیس و جیره خوار منطقه ایی آنها اسرائیل در این واقعه است.
حال که پس از سالها کتمان و انکار، غربیها در پی ایستادگی مردم انقلابی ایران ناگزیر به اقرار شده اند باید از خود بپرسیم در دنیای وانفسای امروز راهی جز مقاومت برای اثبات حق وجود دارد؟ و البته پرسش دیگر نقش به اصطلاح اندیشمندان و پژوهشگران در دنیای غرب است. آیا به واقع آنان اندیشمندانی مستقل اند یا عمله قدرتهای زر و زور و تزویر که در دنیای حاضر تبلور آن رسانه های فریبنده غرب است؟





:: بازدید از این مطلب : 217
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : 14 / 7 / 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: